غزلغزل، تا این لحظه: 20 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

غزل کوچولو

اردوی مدرسه ای

1390/1/18 21:30
2,231 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز وقتی غزل از مدرسه اومد گفت فردا اردوی مدرسه ای داره.کلی هم از این بابت خوشحال بود.niniweblog.com

منم امروز وقتی میخواست بره مدرسه براش کلی خوراکی niniweblog.comوعروسکی که مورد علاقه منو خودشه دادم ببره مدرسه.niniweblog.comاسم عروسکشو صدف گذاشته ومیگه خواهریمه.niniweblog.com

چون من این صدف خانمو خیلی دوسش دارم قبل اینکه بره مدرسه کلی سر به سر منو باباش گذاشت .niniweblog.com

میگفت:اگه تو مدرسه گم بشه چی؟

یا اگه خودشو کثیف کنه؟......................................همینجوری ادا واصول دراورد تا سرویس اومد دنبالش وغزل خانمو برد مدرسه.niniweblog.com

چند ساعت بعد منم برای دیدن معلمش رفتم مدرسه.واااااااااااااااااااااااااااااای چه خبر بود.کلاس اولیها همه تو حیاط بودنو بازی میکردن عین این جوجه های رنگی.

niniweblog.com

یاد بچگیهای خودم افتادم دلم میخواست دوباره بچه مدرسه ای باشم........

معلمشون میگفت ارومو قرار نداشتن که هر چه زودتر اردو رو شروع کنن.niniweblog.com

غزل وقتی منو دید با دست عروسکش برام دست تکون دادوکلی خوشحال شد که من رفتمو اردوشونو دیدم.niniweblog.com

منم چندتا عکس یادگاری از غزلو دوستاش انداختم. 
اینم یکی از عکساشه.

کیمیا-غزل--ایدا-ملیکا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان فرشته
18 فروردین 90 19:19
ای جانم قربونت برم ان شاا... خوش بگذره بوسسسس


مرسی عزیزم. بووووووس.
مامان قندعسل
19 فروردین 90 12:08
وای فدای این دخملی برم . از قیافه هاشون معلومه که خیلی خوش به حالشونه
گل یاس
19 فروردین 90 15:18
دوست عزیزم خوشحال میشم قدم رنجه کنی و با دلنوشته گل یاس همراه بشی و حرفای دلت رو بهم بگی..... اگه تا آخر دلنوشته با من همراه شدی .......... فرار نکن ...... گریه نکن ......... بمون و فکر کن ...... و هر چه میخواهد دل تنگت بگو ...........
مامان مريم
19 فروردین 90 23:50
_$$$$___$$$$$$$$$$____$$$$
__$$???$$$$$$$$$$$$$$$$$$$???$$
__$$??$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$??$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_____$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$¶¶¶$$$$$$¶¶¶$$$$$$$
____$$$$$$$$???¶¶¶???$$$$$$$$
____$$$$$$$????¶¶¶????$$$$$$$
_____$$$$$$????????????$$$$$
_______$$$$$$???????$$$$$$$
_____$$$*****$$$$$$$$********$
_$$$$***********$**************$
$$$$$********** ** **** *********$
$$$$$$$$$****** * **************$
$$$$$$$$$$$*** * ******$$$$$$$$$$
$$$$$$$$$$$*** ** ***$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$*** *****$$$$$$$$$$$$$
___$$$$$$*********$$$$$$$$$$$$
_____$$$$************$$$$$$$$$$$
__$$$$$$$$$************$$$$$$$$
_$$???????$$$**********$$????$$$$$$$$
$$???????????$$$*****$$$???????????$$
$$????????????$$$$*$$$$$???????????$


مرسی عزیزم.
تینا
9 اردیبهشت 90 19:46
سلام ... منم یاد بچه گیام افتادم کی فکر میکرد یه روز خودمون مادر بشیمو بچه مونو بفرستیم اردو !!! البته دختر من تازه 1 سالشه
خیلی از وب دخترتون خوشم اومد مثل خودش نازه ... ایشالا خدا مادر مهربونشو براش نگه داره


مرسی عزیزم.بوووس.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل کوچولو می باشد