تنهایی مامان
غزل خوشگلم امشب نه بابا هست نه شما من تنها موندم .
امشب کلاس زبانت که تموم شد شما رفتی خونه خاله هنگامه با دوستت که مهمون خاله هنگامه ست بازی کنی
حالا بگذریم از اینکه از دیروز که تعطیل شدی من درست وحسابی ندیدمت وبابا وحید هم خونه مامانیه الاناست که تلفن کنه بهم بگه وای تنها موندی .من موندم وخونه وکلی عکس که امروز خودت انتخابشون کردی.
گفتم حالا که بیکار شدم بیام وبت عکساتو بزارم برات.
خیلی ناز شدن عکسات دست خاله سعیده وخاله موت موتی درد نکنه که این سایتارو برات گذاشتن.(عکساشون گذاشتم اخه خاله سعیده موهاشو شرابی کرده خاله موت موت هم عسلی)
شمام امروز حسابی عکساتو خوشگل کردی.
اینم عکسات عزیزم:
وای مامان جان چقدر عکس بود خودم خبر نداشتم نصفش هنوز مونده دیگه خسته شدم غزلکم.بوس بوس شبت خوش عزیزم کنار خاله
وعمو خوب بخوابی عزیزم البته میدونم با عمو حسابی بازی میکنی