غزلغزل، تا این لحظه: 20 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

غزل کوچولو

غزل وبچگی هاش

غزل جون یه خورده سر حال شده حالا میخواد تو وبلاگش در مورد بچگی هاش بنویسه. یک روز بابام مای بی بی مرا عوز کرد. وقتی مامانم از خرید امد بابام گفت:غزل کوچولو جیش کرد منم مای بی بیشو عوز کردم. غزل اینبار ۱ غلط املایی داشت .تا بقیه حروفها رو هم یاد بگیره انشاالله دیگه درست مینویسه. ...
12 اسفند 1389

غزل خانم مریض شده

امروز دو روزه که غزل جونم مریض شده .اصلا غذا نمیخوره وتهوع داره. دکترش دیروز به غزل سرم داد.موقع زدن سرم نی نی من کلی گریه کرد البته بیشتر مواقع خیلی شجاعه مثلا امسال موقع مدرسه ۲تا واکسن باهم زد جیکش در نیومد بچم ولی خوب بچه ست دیگه ترسیده بود . امروز دکترش دستور بستری براش نوشت گفت اگه تا بعدازظهر چیزی نخورد باید بستری شه. خیلی نگرانم  تورو خدا دعا کنین حالش خوبشه اصلا دوست نداره بره بیمارستان از همتون ممنونم. ...
12 اسفند 1389

بادکنک الکتریکی

دیروز (جمعه)تولد غزل بود.قبل از تولد من و غزل و خاله غزل باهم اتاق و تزیین میکردیم. غزل با خالش بادکنکهارو باد میکردن .بادکنکهای متالیک بیشتر بودن .غزل مشغول باد کردن بادکنکها بود که به خالش گفت:هدیه من دارم از این بادکنکهای الکتریکی(متالیک) باد میکنم.خیلی با مزه گفت . خیلی به غزل ودوستاش خوش گذشت. کلی رقصیدن وبازی کردن.کادوهای خوشگلی هم گرفت. از من وباباش هم یه عروسک خیلی خوشگل گرفت . بعد عکساش رو هم میزارم.تابعد...................................... ...
2 اسفند 1389

کیک تولد غزل

دیروز با غزل رفتیم کیک تولدشو سفارش دادیم .خودش کیکشو انتخاب کرد شکل یه چکمه ست که در و پنجره داره من که خوشم اومد یه پنگوئن هم بود که خیلی بامزه بود ولی غزل اونو خواست چون معمولا به سلیقه خودش انتخاب میکنه. امروز صبح هم از روزهای دیگه زودتر بیدارشد وتند از اتاق خواب اومد بیرون گفت:سلام میدونی مامان چرا زود بیدار شدم ؟ منم گفتم :سلام نانازم.چرا زود بیدارشدی؟ فوری با ذوق گفت چون دو شب دیگه بخوابمو بیدارشم میشه جمعه که تولدمه. هر سال برای تولدش همین جوری هیجانزده ست حالا بگذریم از اینکه سالی چند بار خودش تولد میگیره واز من و باباش و خاله هاش کادو میخواد....................   ...
27 بهمن 1389

ت دو چشم

اخر این هفته تولد غزله.دیروز خالش کارتهای تولد غزل رو مینوشت. اسم یکی از دوستای غزل تهمینه ست .خاله غزل ازش پرسید غزل جون تهمینه با کدوم ت نوشته میشه؟ غزل که تازه درس ه دو چشم رو خونده بود،فوری گفت با ت دو چشم  با خنده منو خالش فهمید که چی گفته کلی هم از دست منو خالش عصبانی شد که چرا خندیدیم؟...
23 بهمن 1389

جایزه غزل کوچولو

غزل امروز خیلی خوشحال بود .چون جایزه کارنامه  اولین ترم  تحصیلیش رو گرفت. جایزش یه کیف چرخ دار با عکس گارفیلد(غزل عاشق گارفیلده)بود .وقتی کیفو دید گفت :راحت شدم حالا دیگه موقع صف  کیف مو راحت میزارم پایین . جالب این که همیشه موقعی که سرویس مدرسش می اومد دنبالش تا میتونست با من یا باباش بای بای میکرد ولی امروز از سر ذوقش فقط به کیفش نگاه میکرد حتی اخرین لحظه هم سرشو بالا نکرد .خیلی خوشحالم که از کیفش خوشش اومده .فعلا تا بعد..................
14 بهمن 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل کوچولو می باشد